جدول جو
جدول جو

معنی چاله چوله - جستجوی لغت در جدول جو

چاله چوله
(لَ / لِ لَ / لِ)
جوی و جر. گودال پودال. جائی که گودالها و فرورفتگی های بسیار دارد. زمین ناهموار و پرنشیب و فراز
لغت نامه دهخدا
چاله چوله
گودال، چاله
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ لَ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 2 هزارگزی شمال کرمانشاه و یک هزارگزی باختر شوسۀ کرمانشاه بطاق بستان واقع شده. دشتی سردسیر است و 245تن سکنه دارد. آبش از چاه و از فاضل آب شوران و محصولش غلات و حبوبات و صیفی و چغندر قند میباشد. شغل اهالی زراعت است و چند تن از مردان کارگر تصفیه خانه نفت کرمانشاهند. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 85 شود
لغت نامه دهخدا
دست انداز چاله چوله
فرهنگ گویش مازندرانی
زمین ناهموار و پر از پستی و بلندی
فرهنگ گویش مازندرانی
چاله و چوله
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی با گردو
فرهنگ گویش مازندرانی
حرکت اضافی بدن به هنگام راه رفتن، پله پله و به تدریج کاری را انجام دادن، اندک اندک امور را
فرهنگ گویش مازندرانی